نمناک بارانی
نوشته شده توسط : Mahsan

تو مثل چشم دریا عاشقی و پاک بارانی

و من یک تیکه از دریا ولی نمناک وبارانی

به یاد چشمان تو تفال می زنم امشب 

ببینم میروی آخر از این جا یا که می مانی

تو را جان همانی که جدایت کرد چشمم

همین امشب بیا در کلبه سردم به مهمانی

عجب روز قشنگی بود روز آشنایمان

چه شد حالا که از انتخاب خود پشیمانی

همه بردند از خاطر مرا من ماندم چشمت

تو هم رفتی ویادت رفت نام من به آسانی

چه زود از یاد بردی آن قرار روز اول را

همان که قول دادی این پشیمان را نرنجانی

گر چه رفتی بار دیگر بر نمی گردی

ولی دیوانه ات هستم خودت هم خوب میدانی

تمام شمع دانی ها برایت اشک می ریزند

دلت آمد دل گلهای باغم را نلرزانی

وعادت درد سنگینی است وقتی اوج میگیرد

به من عادت نکردی طعم حرفم را نمی دانی

تماشا میکنم این غصه را زیبای من

اما خدا را خوش نمی آید که این دل را بسوزانی......

 





:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 2 بهمن 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: